زندگي اجتماعي انسان همواره در حال تغيير و تحول است، و در هر قرن، دنيا رنگي تازه و نو به خود گرفته و به گونهاي جديد خودنمايي ميكند، و انسان فرزند بالغ و رشيد طبيعت با علم و عقل ـ كه جانشين غريزه شده است، با تحولات به وجود آمده برخورد مينمايد
[1] در قرن بيستم زندگي بشر از نظام سنتي كشاورزي به جامعه صنعتي تبديل شده و به همراه خود آداب و سنني و اصول اخلاقي را نيز تحت تأثير قرار داد،[2] پيشرفت جامعه صنتعي و دنياي ماشيني رفاه و آسايش و لذت فراواني را به ارمغان آورد و آنگاه كه انسان ما به حضور محصولات جديد عادت كردند وآنها را از ضروريات زندگي روزمرّه خود تلقي نمودند، نوبت به ايجاد تنوع و ابداع شكلها و رنگها و سرانجام به ظهور پديدهاي به نام «مُد» منتهي گشت تا بدانجا كه همه شؤون زندگي افراد را در جوامع غربي تحت تأثير قرار داده و به تدريج با نفوذ تكنولوژي و صنعت به ساير كشورها، الگوهاي مصرفي نيز در بستر اجتماعي آنها به خودنمايي پرداخت.
امروزه برخي از افراد در انتخاب لوازم زندگي و لباس و حتّي شغل تابع (مُد روز) بوده و سعي دارند از قافله «مُد» عقب نمانده و به قيمت نان شب هم كه شده با آن همراهي كنند. در اين مجال از «مُد» و دلايل رواني و اجتماعي «مدگرايي» و آثار و تبعات مثبت و منفي آن بحث ميكنيم:
بخش اول: بررسي مدگرايي
براي گرايش به «مُد» دلايل مختلفي ذكر ميشود:
«الف: «مُدگرايي» از لوازم زندگي ماشيني و بهرهمندي از تكنولوژي است.
ب: «مُدگرايي» پويايي و حركت به جلو و همراهي با تجدد است كه گريزي از آن نيست.
ج: متنوّع و جذّاب است.
د: همراهي و همرنگي با جماعت است.»[3]
در بررسي موارد فوق ميگوييم:
1. استفاده از ابزار جديد و صنعت مدرن اشكالي نداشته و انسان ميتواند از علم و تجربه ساير ملل استفاده نمايد، «اسلام به شكل ظاهر و صورت زندگي كه وابستگي تام و تمام به ميزان دانش بشر دارد نپرداخته است و اسلام با قرار دادن هدف ما در قلمرو خود و واگذاشتن شكلها و صورتها و ابزارها در قلمرو علم و فن از هرگونه تصادمي با توسعه فرهنگ و تمدن پرهيز كرده است بلكه با تشويق به عوامل توسعه و تمدن يعني علم، كار، تقوا، اراده و همت و استقامت، خود نقش عامل اصلي پيشرفت تمدن را به عهده گرفته است.»[4]
انسان ميتواند با پيشرفتهاي زمانه پيش رود امّا آنچه مهم است مشغول شدن به ظواهر زندگي و سرگردان شدن در دنياي ماشيني و گم كردن هدف زندگي است در نتيجه استفاده از ابزار جديد الزاماً با تقليد از مدها و روشهاي توليد كنندگان آن همراه نيست بلكه ميتوان از آخرين فراوردههاي علمي و صنعتي جهان بهرهمند شد و در مسير زندگي براساس نياز در راستاي اهداف متعالي حركت نمود.
2. با مطالب فوق روشن شد كه همراهي با تجدد و پويايي غير از مدگرايي و تقليد در لباس و ساير شؤون زندگي است و نميتوان «مُد» را نوعي حركت[5] به جلو معرفي كرد، علاوه بر آنكه طرفداران اين نظريه نيز اذعان ميدارند. «برخي از مدها فلاش بكي به گذاشتهاند و چيزهايي قديمي دوباره مد ميشوند»؛[6] چگونه ميشود آنچه را كه تقليد از گذشته و ارتجاعي به قبل است پيشرفت و حركت به جلو ناميد!!
3. درست كه وسايل و ابزار زندگي همواره در حال تغيير است و به دنبال آن رفتار و كردار و نحوه زندگي متحول ميشود، امّا نكته اساسي در اين است كه هر نوع تغييري پيشرفت به حساب آمده و بايد از آن استقبال نمود و آيا ما مجبور به متابعت و پيروي از آن هستيم؟!
متفكر شهيد مطهري در اين باره ميگويد:
«نه همه تغييرات نتيجه مستقيم علم و صنعت است و نه ضرورت و جبري در كار است در همان حاكي كه علم در حال پيش روي است، طبعيت هوسباز و درنده خوي بشر هم بيكار نيست، علم و عقل بشر را به سوي كمال جلو ميبرد و طبيعت هوسباز و درنده خوي بشر سعي دارد بشر را به سوي فساد و انحراف بكشاند، زمان همان طوري كه پيش روي و تكامل دارد، فساد و انحراف هم دارد بايد با پيشرفت زمان پيشروي كرد و با فساد و انحراف زمان هم بايد مبارزه كرد... اگر بشر بايد دست بسته در همه چيز تابع زمان و تغييرات زمان باشد پس نقش فعال و خلاّق و سازنده «اراده بشر» كجا رفت؟»[7]
پس نبايد به اسم مدگرايي و تجدّد از هر پديده تازهاي استقبال كرد و حكم به جواز تقليد از آن داد، به راستي اعتياد پديده قرن است و آيا ميشود به عنوان يك (مُد) به آن روي آورد و آن را پسنديده دانست؟؟
4. در اين ميان نقد دليل «هم رنگ جماعت شدن» نيز روشن شده است كه انسان موظف است با تكيه بر علم و عقل پديدهها را سنجيده و بررسي نمود و اين از امتيازات ويژه انساني است، حضرت علي ـ عليه السّلام ـ ميفرمايد: «لا تستو حشوا في طريق الهدي لقِلّه أهله»[8]؛ «در راه راست از اينكه در اقليت هستيد، نهراستيد زيرا اكثريت مردم بر گرد سفرهاي جمع شدند كه سيري آن كوتاه و گرسنگي آن طولاني است»؛ انسان بايد با تكيه بر خرد، و انديشه و شخصيت خود زندگي كند و به صرف پسند اكثريت با[9] پديدهاي همراه نشود و از آن تقليد نكند، زيرا در اين گونه تقليدها، شعور و اراده و انتخاب و قضاوت خوب و بد تعطيل ميشود[10] و تنها پسند ديگران ملاك قرار ميگيرد.
5. از جمله دلايلي كه براي مُدگرايي ذكر شد، ايجاد تنوّع و تازهگي است؛ درست است كه انسان به طور طبيعي نيازمند تنوع است و از سكون و درجا زدن گريزان است امّا بايد اين احساس رواني را در قالبهاي صحيح ديگر پاسخ گفت: سياستگذاران امر «مُد» با استفاده از همين ويژگي كه چيزهاي تازه برايش جذاب و جالب است افراد را دعوت به استفاده از مدهايي ميكنند كه برخلاف مصالح فردي و اجتماعي است، دكتر عظيمي (روان شناس) ميگويد: «مُد گاهي ممكن است حالتي بيخردانه در برابر تنوع زندگي باشد و گاهي تقليد كوركورانه است.»[11]
تنوعطلبي را نيز بايد تحت كنترل درآورده و با خردورزي هدايت نمود كه در غير صورت عطشي سيريناپذير است.
6. در ميان دلايل «مُدگرايي» از بعد اقتصادي آن غفلت شده است. استثمارگران و كارتلهاي اقتصادي براي رسيدن به سود بيشتر و زمينهسازي فروش توليدات روزافزون خود، نيازمند بازار مصرف جديد و هميشگي هستند، و براي آنكه بتوانند خيل عظيم ابزارهاي توليد شده را به فروش برسانند، بايد به صورت زنجيرهوار كالاهاي گذشته را با دِمُده شدن از رده خارج كرده و همان كالاها را تنها با رنگ و لعابي تازه جايگزين كنند تا منافع مالي آنها به خطر نيفتد و چرخ اقتصادشان همواره در گردش باشد و چه بهتر كه اين تحت عنوان «مُد روز» به طور مداوم تكرار شود.
در اين ميان از ابزارهاي مختلف تبليغاتي استفاده كرده و از زنان و جوانان نيز به سبب ويژگيهاي خاص خود بهره ميگيرند. از آنجا كه زن به عمل روحي و رواني تأثيرپذيري بيشتري دارد و «از هر طرز نويي در لباس و رفتار و عقايد به شدت تقليد ميكند، براي زرق و برقي كه جايگزين فكر ميشود، مايهاي است آمادهتر از مرد»[12] سرمايهداران نيز با توجّه به نقش او در جامعه به استخدام زن پرداختند و به قول دكتر شريعتي: «در جامعهاي كه اصالت از آن توليد و مصرف و مصرف و توليد اقتصادي است، تعقّل نيز جز اقتصاد نميفهمد...[13] سرمايهداري زن را چنان ساخت كه تشويق كننده انسانها به مصرف بيشتر (بوده) خلق را به خود بيشتر نيازمند كند و مقدار مصرف و توليد را بالا ببرد.»[14]
از ويژگيهاي جوانان نيز در سوق دادنشان به مصرفگرايي استفاده شده است. در پايان اين بخش به علل فرهنگي و استعماري مُدگرايي اشاره كرده كه در بخش بعدي بيشتر با آن آشنا ميشويم
:: موضوعات مرتبط:
مدگرایی ,
,
:: برچسبها:
تقلید یا مد ,
تقلید ,
مد ,
تقلید همان مد است ,
معنای تقلید ,
مد ,
مدگرایی ,
,